محل تبلیغات شما

حسین تا سلام کرد صورت ورم کرده اش برایم برجسته شد
 حرف انداختم و انداختم تا شرح حادثه داد
فوتبال بازی میکردیم فلانی شوت زد خورد صورتم .
برام جالب بود که صورت ورم کرده کودکی 
اول در چشمم آمد
گویی سالها مددکار ۱۲۳   بودن
 نگاهم را نیز و توجهم را جهتی دیگر داده باشد

شام درویشانه دیشب

بی‌نهایت گرسنه بودم 
 بی‌نهایت
کل روستا رو به دنبال نان گشته بودم و در بقالی نومیدانه تخم مرغ خریدم که خانمی با دو قابلمه آش وارد دکان شد.
همچین نگاه مظلومانه ای به دو قابلمه آش داغ کردم که یکی از مشتری ها که نگاهم را دید گفت ظرف داری؟ آش میخوای؟
 نه نیاوردم.
گفتم ناهار هم نخوردم.
دو طرفم را پر کردم و سمت دوستان شتافتم
صبحش با خودم فکر میکردم چرا دو طرف آوردی وقتی همیشه یک ظرف می‌آوردی.

آنقدر گرسنه بودم که عکسی از آش نگرفتم

با جاده فاصله داشت
 دلم نیامد نروم کنارش.
درونش پُر بود از صدای پرندگان
 پُر

 مُخش را خورده بودند بخدا

جان سهیل قسم
 زیبا نیست؟

شام امشب
و نان های گرد


نان براتی که
از جهت شب اول متوفی در  رسم  روستای چنار ناز است
 امروز که وارد روستای چنار ناز شدیم
پدر شهیدی را که مرحوم شده بود دفن کردند

گزارش رکاب زنی از یزد تا شیراز شب نهم

گزارش رکاب زنی از یزد تا شیراز روز هشتم

گزارش رکاب زنی از یزد تا شیراز روز ششم و هفتم

آش ,قابلمه ,گرسنه ,نان ,شب ,ناز ,قابلمه آش ,دو قابلمه ,ورم کرده ,صورت ورم ,چنار ناز

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رک DVR ورزش های جدید و ورزش زنان در ایران در آغاز کلام بود و کلام نزد خدا بود .