محل تبلیغات شما

از جاده ای بسیار و زیبا و پر پیچ و خم و پر از درختان زیبا بنه و شیلی به سمت پایین، به خواجه جمالی رسیده بودیم.
در مسیرمان حتی بوته های کم یاب هوم که گیاه ‌بسیار مقدس زرتشتیان و  قبل از آن مهر پرستان بوده است را هم می بینیم‌.
از مسیر سربالایی، خود را به امامزاده خواجه جمالی می‌رسانیم. یک سرو بسیار کهن که عمر آن به هزار و صد سال می‌رسد و دو بنه کهنسال، در محوطه امامزاده است.
مدیران پروژه بازسازی امامزاده که آدم های ساده دو با صفایی هستند نیز آمده و توضیح میدهند. اینکه چند سال پیش چهار متر از تنه درخت را با خاک پوشاندند، تا سطح ارتفاع امامزاده درست شود. اینکه در باغات روستا، چناری کهن بوده که صاحب زمین برای چوبش!!! آن را فروخت.
بر روی تنه قطع شده اش، فرشی چهارمتری میتوان انداخت!!
حالم بده شده بود. انگار که خبر عزای عزیزی را شنیده باشم.
نتوانستم ادامه حرفها را بشنوم.
لخ لخ تنم را کشاندم سمت سرو و غمین به این زیبا تکیه داده و نشستم.
اینکه هنوز، هزار سال بعد از سروده شدن شاهنامه فردوسی و ابیاتی که از بریدن سرو عظیم کاشمر دارد و گریستن مردمان آن زمان، هنوز فردی، در این روزگار پیدا میشود که اینگونه فکر کند. درختی هزار ساله را از برای چوبش، ببرد!!
اینکه حقیقتی چون این درخت سرو هزار ساله را نبینی و میلیون ها تومان هزینه ساختمانی داستان امامزاده شود و به این سروی پا برجا آسیب زنی.
به مدیر پروژه امامزاده که از هزینه ها و چگونگی اقدامات عمرانی اش می‌گفت، توضیح دادم که ما از برای این درخت آمده ایم و نه امامزاده اش.
این درخت است که نام روستا را جهانی کرده و می‌کند.
 این درخت از هزار سال پیش زنده است که جایگزین ندارد، امکان بازسازی ندارد.
اگر بریده شود، اگر خشک شود، تمام می‌شود. خود اهالی روستا می مانند و امامزاده شأن.

در مسیر این سیزده روز، آدرس یک درخت در روستایی دیگر را نیز داشتیم، اما وقتیکه خبر و عکس شکستن و سقوط اش را خواندیم، از رفتن به آن روستا، صرفه نظر کردیم.
این درختان باستانی است که نام محلی را زنده نگاه می‌دارند.
امکان رشد اقتصادی و مالی را ممکن می‌سازد ورنه به طول متوسط، از هر دو روستا، که یک روستا امامزاده دارد . ولی سرو هزار ساله، درخت هزار ساله، است که نایاب است.

اکنون تو از زیر امامزاده، شی ای هزار ساله پیدا کنی، نامش را گنج می نهی، عتیقه میشود و قیمتی. حال آنکه همین جلو چشمت درختی هزار ساله، گنجی زنده، عتیقه ای کهن حضور دارد و آن را نمی‌بینی.

بعد که روستا را ترک کرده و در حال رکابیدن شدم به حال خودم پس از شنیدن قطع درخت، بر من مستولی شد فکر میکنم. اینکه چرا اینگونه شدم؟
اثر سیزده روز سفر و یافتن یکی یکی درختان و ارتباط گرفتن با آنها به نظرم در این حال بی تاثیر نبوده است.
 این سفر مرا با درخت بسیار نزدیک کردست.
روز سیزدهم رکاب زنی


@parrchenan

گزارش رکاب زنی از یزد تا شیراز شب نهم

گزارش رکاب زنی از یزد تا شیراز روز هشتم

گزارش رکاب زنی از یزد تا شیراز روز ششم و هفتم

امامزاده ,هزار ,درخت ,اینکه ,سرو ,روستا ,است که ,هزار ساله، ,این درخت ,هزار ساله ,کرده و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها