این برنامه
برنامه درخت است. دیدار. رُخانه نکریستن، رخ به رخ با درختان کهن.
رخ به رخ با چناری شده ام.
درختی بسیار کهن، آنقدر کهن که حتی نمیتوانم او را دوستْ درخت خود خطاب کنم. همچون بزرگی که نگاه نافذ داشته باشد، و سریع از آن، چشم بم. همی در حضورش نفس کشم و عکسی با این موجود بسیار زی گیرم و بدرود گویش. همین.
در کنار چنار ۱۲۰۰ ساله بودیم.
چنار تنه اش همچون سرو بو ندارد. و چون سرو آدمی را از همه حواس پنج گانه درگیر نمیکند. نمک گیرش چون سرو نمیشی. سنگینی حضور دارد.
در کنار چناری بودیم که چون مادر بود.
مادر دهی بسیار قدیمی. تنگ چنار، نام روستا است. تنگ در معنای مخالف گشاد، به معنای جنب. دیدی عاشقی بیخ معشوقی. اگر از او بپرسی کجایی؟ گوید تنگِ یارَمَم.
حال ما در روستای تنگِ چنار هستیم.
همه هویت روستا به چناری بند است. از او وام گرفته اند. وقت تولد او را دیده اند. در زیرش بازی کرده اند. همسر اختیار کرده اند و در مرگشان از زیر سایه او، مرده شأن را بدرقه کرده اند.
مردمی تنگِ چناری زندگی میکنند و میمرند و باز متولد میشوند. فامیلشان به او گره خورده است. مثلاً فامیلی اش شده علی ای که تنگِ چنار زندگی میکند. علی تنگ چناری.
و من در حضور او بودم
تنگِ او بودم.
اویی که هزار سال تنفس داشته است. فتو سنتز داشته است و هزاران کیلو اکسیژن، هزاران در هزار کیلو اکسیژن تولید کرده است. این چنین مفید و من اینگونه بیثمر، در تنگِ او حس حقارت دارم.
روز سوم
@parrchenan
گزارش رکاب زنی از یزد تا شیراز شب نهم
تنگِ ,چناری ,اند ,کرده ,چنار ,سرو ,کرده اند ,در کنار ,رخ با ,چون سرو ,و من
درباره این سایت